تاریخچه ای مصور و مختصر از لباس زنان ایران !
برچسب : نویسنده : داودی majlesi بازدید : 113
دوره ساسانی
تمدن و فرهنگ ملی ایران در دوره ساسانی با برپاداشتن آیین ها و آداب و رسوم کهن ایرانی دوباره تجدید حیات کرد و شیوه زندگانی مردم که پیشتر اندکی با رسوم بیگانگان درآمیخته بود، کاملاً رنگ ایرانی به خود گرفت. در این دوران بسیار طولانی و مهم، وجود شاهنشاهان نیرومند و کشورگشا و پدید آمدن دربارهای باشکوه و ثروتمند و روی کار آمدن طبقه دهگانان(فئودال) ایرانی نژاد که در سرتاسر ایران زمین پراکنده بودند، زندگی پرتجمل و پرتفننی ایجاد کرد که اثرات تجملات در پوشاک مردان و زنان این عهد که نمونه هایش بر روی آثار گوناگون بازمانده است به خوبی نمایان است.
پوشاک زن ایرانی در این زمان از تنوع بیشتری برخوردار است و چون آثار و نمونه های نسبتاً فراوانی از آن روزگار از کنده کاری روی فلز و موزائیک و نقش برجسته و تندیسه و پارچه برای ما بازمانده استاز اینرو با دقت و اطمینان بیشتری پوشاک و زیورهای بانوان را پی گیری کرده مورد پژوهش قرار داد.
گونه ای از جامه زنان این عهد مانند دوران پیش، عبارتست از پیراهن بلند و فراخ با آستین های بلند و گاه کوتاه که با بستن بندی در زیر سینه چین های فراوانی ایجاد می کرد. معمولاً بر انتهای دامن این پیراهن پارچه پُرچینی افزوده می شد که آن را از پیراهن های ساده و بلند پارتی جدا می ساخت. از روی پیراهن شالها یا روسری هایی بر دوش و روی بازوان خود می انداختند که وقار و زیبایی بیشتری به پوشاک می بخشید و گاه از آن به صورت چادر نیز استفاده می کردند. گاه از روی پیراهن بلند دامن مضاعفی با چین ها و زائده های شال مانند که به بالای دامن دوخته شده بود می پوشیدند و زائده ها را در خم بازوان خود می انداختند تا دامن دوم را بالاتر از دامن پیراهن نگاه دارد. اینگونه دامن، پوشاک ویژه بانوان عهد ساسانی است و از پارچه های نازک و بدن نما دوخته می شد و از اینرو رنگ و نقش پارچه پیراهن از پشت آن نمایان بود.
مجلسی...
برچسب : نویسنده : داودی majlesi بازدید : 109
تاریخچه ای مصور و مختصر از لباس زنان ایران !
نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوم آذر 1389 توسط فریدونی
پیش از آنکه فرهنگ و تمدن آریایی در ایران زمین کنونی به دوران شکفتگی خود برسد، در هزاره سوم پیش از میلاد، در بخش جنوبی و جنوب غربی ایران که دامنه اش تا کرانه های دشت لوت و کویر مرکزی نیز میرسیده است، مردمی با فرهنگ و تمدن خاص زندگی میکردند که اینک آنان را "ایلامی" مینامند. از آماری که این مردم بر جای گذاشته اند، چنین بر می آید که به پیشرفت های بزرگی نائل آمده و شهری مانند "شوش" بنیاد نهاده اند که به علت کهنسالی، ماد شهرهای جهان به شمار می آید.
درباره جنس و چگونگی دوخت جامه این بانوان و جامه تندیسه های دیگری که از بزرگان و ملکه های ایلامی به دست آمده، عقاید گوناگون اظهار شده است. برخی با توجه به نقش و شیارهای پشم گونه ای که بر روی جامه ها دیده می شود آن ها را از جنس پوست و کسانی آن ها را از جنس دیگر ولی تقلید از پوست و گروهی آن را از برگ یا الیاف گیاهان می دانند.
مجسمه های گِلی و گِل پخته که در دوره های باستانی همراه با اجساد مردگان دفن می شدند ما را با کلاه ها و زیورها و جامه های زنانه بسیار متنوعی آشنا می شازند که می توانند از جمله مدارک مستند در این زمینه در هزاره های اول و دوم پیش از میلاد باشند.
بهترین و قابل استفاده ترین نمونه نقش جامه بانوان مادی، بر روی جعبه ای سیمین، که از گنجینه جیحون به دست آمده و در موزه بریتانیاست دیده می شود، و به طور کلی از این طرح ها و نقش ها پیداست که بانوان مادی جامه های بلند و چین دار با آستین های فراخ می پوشیده اند و زیورهای سیمین و زرین بر خود می بسته اند.
مادها و پارس ها چنان با هم قرابت و آمیختگی داشته اند که گاه تمایز بین آن ها مشکل می گردد. آنچه مسلم است لباس منسوب به مادها دوختی ساده تر داشته و از الگویی نسبتاً تنگ و چسبان پیروی می کرده. برعکس، لباس پارسیان، فراخ و گشاد، همراه با چین های فراوان بوده و ترکیبی مفصل تر داشته است.
دوران شاهنشاهی هخامنشیان که پس از مادها بر روی کار آمدند، آغاز شکفتن هنر و فرهنگ و شکوه تاریخ ایرانیان است. کشور گشاییها و قدرت و ثروت در این روزگار باعث آن گردید که ایرانیان به زندگانی بسیار مرفه و شکوهمند و پرتجمل دست یابند و جامه ها و پارچه ها و زیورهای گرانبها و زیبا بر خود بپوشند.
در این روزگار که تیره ها و مردمان گوناگون شاهنشاهی ایران هریک به فراخور سرزمین خویش جامه های قومی خود را می پوشیدند، پارسیان نیز همچون دیگران از پوشاک ویژه تیره پارسی که در میان دیگر جامه ها کاملاً مشخص و شناخته شده است استفاده می کردند، اما در میان خود پارسیان طبقات مختلف از : لشگری و کشوری، مرد و زن، همه یکسان جامه می پوشیدند و اگر جامه های آنان با هم فرقی داشت، تنها از دیده جنس و رنگ پارچه و آرایشهای آن بود، بدینسان که در طبقات ثروتمند از پارچه های لطیف تر و گرانبهاتر و پر آرایشتر و در طبقات کم چیز از پارچه های ساده تر و کم بهاتر استفاده می کردند.
مردم پارس نیز همچون بسیاری از مردمان روزگاران باستان، جامه های بلند و فراخ را می پسندیدند و زنان و مردان پارسی چون از دیده شدن پوست و تن برهنه شان بسیار شرم داشتند و برخلاف یونانیان آن زمان، نمایش تن برهنه و بی پوشاک را کاری برخلاف شرم و آزرم و بس زشت و ناروا می دانستند، کوشش داشتند، جامه ای بپوشند که بلند، فراخ و پرچین باشد تا گذشته از پوشیده بودن همه تن و بر، برجستگی های طبیعی اندامها نیز پیدا و نمایان نباشد.
ارسیان از زن و مرد، گذشته از زیر پوشهای سفید رنگ پنبه ای، قبایی فراخ و شنلی شکل با دامن چین دار و بلند می پوشیدند که از دیده دوخت و شکل جالبش در میان جامه های مردمان روزگاران باستان، مانندی بر آن نمی توان یافت.
هر قبای پارسی از دو بخش که به هم دوخته می شد، پدید می آمد؛ بخش نخست بالاتنه جامه بود که تقریباً به شکل دایره بریده می شد و نیمی از آن پشت و چین های زیر آستین و نیمی دیگر پیش سینه را تشکیل می داد.
بخش دوم دامن قبا بود که در کمرگاه به بخش اول می پیوست و بسیار پرچین و فراخ بود و در جلو پاها، چین های آویخته فراوانی داشت تا هنگام راه رفتن مانع گام برداشتن نباشد. قباها از دیده دامن بر دو گونه بود "یک چینه" و " دو چینه".
بانوان و مردان پارسی کمربند چرمی بر کمر می بستند و کفشهای آنان نیز از چرم بود و بندهایی داشت که در روی پا از درون هم گذشته کفش را محکم می کرد.
در این دوره کار بافندگی را بیشتر زنان انجام می دادند و کار و مشغولیت بانوان ایرانی، بافتن پارچه های گرانبها و سوزن کاری بود و حتی شهبانوها و شاهدخت ها نیز در دربار، بدین کار می پرداختند
پس از دوران بسیار کوتاه سلوکی که اندک تأثیری از فرهنگ یونانی یا فرهنگ آسیایصغیر در فرهنگ و هنر ایران مشاهده می گردد، دوران طولانی و برجسته اشکانی فرا می رسد که مدت چهارصد و هفتاد سال شاهنشاهان این سلسله استقلال و فرهنگ سرزمین ایران را در برابر بیگانگان نگه داشته، برگهای زرین و افتخارآمیزی بر تاریخ ایران افزودند. ولی جای افسوس است که در دوره ساسانی با انگیزه دشمنی و اختلاف مذهبی که میان خاندان اشکانی و ساسانیان وجود داشت، بسیاری از آثار و مدارک تاریخی و هنری و مذهبی این دوره درخشان در قلمرو حکومت ساسانیان نابود گردیده، از میان رفت.
آثار کشف شده نشان می دهد که اشکانیان و پارتها، از حیث فرهنگ و مظاهر دیگر تمدن مردمی بسیار غنی بوده، زندگانی آنان در شکوه و تجمل و زیبایی دوستی دست کمی از دوران هخامنشی و ساسانی نداشته است و از جمله تظاهرات این تجمل دوستی، وضع پوشاک پارتها و اشکانیان است که چه مرد و چه زن جامه های بسیار زیبا و برازنده و باشکوه می پوشیده اند و با زیورهای گرانبها و ظریف که جنبه هنری آنها بسیار قوی می باشد خود را می آراسته اند.
جامه زنان ایرانی در دوران اشکانی عبارت بوده است از: پیراهن آستین دار و بلند پرچین که دامن آن تا روی زمین کشیده می شده است و کمربندی از روی آن در زیر سینه می بسته اند که اندکی از گشادی آن کاسته، چین های بیشتری ایجاد می کرده است. از روی پیراهن بلند پیراهن دیگری می پوشیدند که بلندی آن نسبت به پیراهن اول کمتر بوده و یقه ای باز و آستین داشت.
بستن سربندهای گوناگون و استفاده از کلاه های مخروطی بلند و طبقه طبقه که تور یا چادری از بالای آن آویخته می شد بسیار معمول بود. بانوان پارچه ای را همچون شنل از روی دوشهای خود می آویختند و یا از آن مانند چادر استفاده می کردند و گاه آن را به دور کمر می بستند.
سربند زنان مانند سربند و شمله های زنان کرد و لر بسیار بزرگ بود. دور لچک و روی سربندها و کلاه ها را با نگین ها و سکه ها و آویزها و با علائم مذهبی همچون: هلال ماه و ستاره و پیکره و از این گونه زیورها می آراسته اند و گردن بندها و سینه ریزهای فراوان و پر کار از گردن و سینه می آویختند و النگو و گوشواره و انگشترهای متعدد به خود می بستند.
برچسب : نویسنده : داودی majlesi بازدید : 118
ايرانيان از بيش از 10 هزار سال پيش داراي تمدن بودهاند. از اين رو، ريشهي بسياري از دستاوردهاي بشر را در اين تمدن ميتوان يافت. براي مثال، نخستين ابزار ريسندگي و بافندگي در غار كمربند، نزديك بهشهر، يافت شده است كه به 7 هزار سال پيش از ميلاد مسيح بازميگردد. به علاوه، در قديميترين بخشهاي شهر باستاني شوش، كه در خوزستان قرار دارد، سوزنهاي سوراخدار پيدا شده است.
اين دستاوردهاي و نوآوريهاي ديگري كه در دورانهاي بعدي رخ داد، صنعت پارچه و پوشاك ايران را پيشتاز و سرآمد جهانيان كرد. جالب است بدانيد اسكندر مقدوني، با آنكه به ايران حمله و آن را اشغال كرده بود، لباس ايراني ميپوشيد. در اين جا به برخي از نوآوريهاي ايرانيان در زمينهي پوشاك و پارچه اشاره ميشود.
كت و شلوار
ايرانيان نخستين مردماني بودند كه كت آستيندار و شلوار ميپوشيدند. مردمان تمدنهاي ديگر، بابليها، آشوريها، يونانيها و روميها، شلوار نميپوشيدند و حتي يونانيها ايرانيان را به خاطر شلوارهاي رنگيشان مسخره ميكردند. ايرانيان حتي نوعي شلوار ويژهي سواركاري نيز داشتند كه تنگ و چسبان بود و اغلب از چرم ساخته ميشد.
شلوار در اصل شروال خوانده ميشد. عربها آن را سروال ناميدند و جمع آن را سراويل ميگويند. در تركي و كردي نيز شروال گفته مي شود. مجارها آن را شلواری می نامند و در لاتین به آن سارابارا می گویند. در زبان انگلیسی هم به آن پاجاما گفته میشود که از واژه ی پای جامه ساخته شده که از واژه های فارسی کهن است.
پوشش زنان
ايرانيان از ديرباز به پاكدامني اهميت ميدادند و زنان ايراني پوشيده با چادر يا پوششهاي ديگري كه بخشهايي از موها را ميپوشاند و تنه را در بر ميگرفت، در ميان مردان ظاهر ميشدند. در يك مهر سنگي استوانهاي كه از دورهي هخامنشي برجاي مانده و اكنون در موزهي لوور فرانسه نگهداري ميشود، شاهزادهي ايراني و نديمههايش ديده مي شود كه شاهزاده چادر و نديمهها سرپوش دارند. در طرحي كه روي سنگي در ارگيلي تركيه نقش بسته است، زن ايراني باپوشش چادر و سوار بر اسب ديده ميشود. حتي سرپوشهاي پارچهاي دورهي هخامنشي از زير برفهاي منطقهي پازريك روسيه پيدا شده است. (يادآوري ميشود، سرزمينهايي كه نام برديم، بخشي از امپراطوري پهناور پارسها بودند.)
اثر يك مهر هخامنشي كه در موزهي لوور فرانسه نگهداري ميشود.
تصوير بازسازي شده با رايانه
گلدوزی
نقش زدن بر پارچه و لباس از ديرباز در ايران مرسوم بود. در تابوت سنگي اسكندر كه در موزهي استامبول نگهداري ميشود، ايرانيان شلوارهايي با پارچههاي زيبا پوشيدهاند كه طرح دار و گاهي نقشهايي از گلها دارند. گلدوزي در دورهي صفويه به شكوفايي رسيد به نحوي كه هنرمندان روم شرقي (امپراتوري بيزانس) طرحهاي ايراني را بر لباسهاي فاخر نقش ميزدند. حتي ريشهي عنصرهاي اصلي گلدوزي امروزي نيز به ايران بازميگردد كه از راه كشورهاي ساحل درياي مديترانه به ايتاليا و اسپانيا رفته و بعدها در سرزمينهاي ديگر مورد توجه قرار گرفته است.
خشايارشاه و همراهانش
ابريشم ايراني
بافتن پارچه از ايران آغاز شده و تا دروهي صفوي از مهمترين فرآوردههاي صادراتي ايرانيان بوده است. با آن كه بافت ابريشم به چينيها بازميگردد، ابريشم ايراني در دورهي ساسانيان به چنان كيفيت و ظرافتي رسيده بود كه چينيها نيز از ايران پارچهي ابريشمي وارد ميكردند. برخي از پارچههاي ايراني كه ويژهي اسقفها تهيه شده، هنوز در گنجينههاي كليساهاي اروپا نگهداري ميشود.
ردپاي شكوه صنعت پارچهبافي را در واژههاي ايراني كه به زبانهاي مختلف راهيافته است، ميتوان پيدا كرد.
در زبان عربي: ديباج (از واژهي ديباگ به مفهوم زري ابريشمي) و استبرق (از واژهي ستبرگ به مفهوم نوعي پارچهي ابريشمي)
در زبان انگليسي: Tafta (از واژهي تافته به مفهوم نوعي پارچهي ابريشمي) Chintz (از واژهي چيت به مفهوم نوعي پارچه)
در زبان روسي: Izarbaf (از واژهي هزارباف به مفهوم پارچهي زري گلابتون) و Partcha (از واژهي پارچه)
لباس ورزش
ايرانيان نخستين مردماني هستند كه از لباس ورزشي استفاده ميكردند. چوگان ورزش باستاني و مورد علاقهي ايرانيان بود. چوگان بازان نوعي پيراهن نيمآستين و شلوار تنگي ميپوشيدند تا هنگاه بازي راحتتر باشند. جنس پيراهن چوگان بازي را نيز نوعي انتخاب كرده بودند تا كمتر عرق كنند. انگليسيها در سالهاي استعمار هندوستان در آن سرزمين با چوگان و لباس نيم آستين آشنا شدند و آن را به خود به اروپا بردند كه بعدها به آمريكا نيز راه يافت و به تيشرتهاي امروزي منجر شد.
لباس شوالیه ها
در دورهي اشكانيان و ساسانيان مردان جنگي خود و اسبانشان را زره پوش ميكردند. در تاق بستان، در كرمانشاه، سربازي زرهپوش سوار بر اسب زرهپوش بر پهنهي سنگ كندهكاري شده است كه با ديدن آن به ياد شواليههاي اروپايي ميافتيم. در واقع، شواليههاي اشكاني سرمشق شواليههاي اروپايي قرار گرفتند.
شواليه ساساني
نوآوری های ديگر
دستكش: گزنفون، تاريخنگار يوناني با ايرانياني روبهرو شده بود كه دستهايشان را در پوستهاي ضخيم و قابهايي نگه ميداشتند. نمونههايي از دستكشهاي زينتي در موزهي ايران باستان نگهداري ميشود.
انوع كلاه: ايرانيان از ديرباز كلاههاي گوناگوني ميپوشيدند كه نشاندهندهي موقعيت اجتماعي آنان بود. كلاه پاپها و حتي تاج برخي از پادشاهان قديم اروپا، برگرفته از كلاه و تاج پادشاهان ايران است.
چكمه : پوشيدن چكمههاي چرمي از زمان هخامنشيان مرسوم بود و حتي ژوستينين، امپراتور روم شرقي، چكمههاي ايراني ميپوشيد.
شال: هنوز هم در زبان انگليسي به همين نام خوانده ميشود (shawl) و نوع مردانه و زنانهي آن هر دو نوآوري ايراني هستند.
آن سه خرمند: طرحي از سه مغ زردشتي كه براي شست و شو و معطر كردن عيسي مسيح(ع) دعوت شده بودند. اين تصوير موراييك، بر ديوار كليساي سنت اپالينار در شهر راون ايتاليا نقش بسته است.
مجلسی...
برچسب : نویسنده : داودی majlesi بازدید : 118
پوشاک زنان هخامنشی
آزادی حقوق اجتماعی زنان درزمان پارسیها به اندازهای بوده که با وجودی که در ایران تاج و تخت موروثی بوده و پس از فوت شاه کسی از اولاد ذکور او بر تخت مینشست. در بعضی از جاها که تابع ایران بودند، تاج و تخت پس از فوت شاه به زنش میرسید نه به پسرش.در مُهرهای زیادی زنان ایرانی با لباس چین دار دیده شده اند. مثلا بر مهری که در لندن نگه داری می شود زنی را می بینیم گل نیلوفر بر دست و با موی بلندی که در قسمت پایین چندین گلوله به آن بافته شده است.از آن جا که مردان نیز از زیورآلات و جواهر زیادی استفاده میکرده اند٬ از این طریق تشخیص مرد و زن بسیار دشوار میشود. حتی عناصر زینتی٬ مانند به دست گرفتن نیلوفر نیز٬در تصویر زنان و مردان مشابه است.علاوه بر این معلوم می شود که در سراسر امپراتوری از «مد» واحدی پیروی می شده است. ظاهرا زنان اشراف٬ چشم به دربار در تخت جمشید داشته اند و می کوشیدند از لباس پربهای درباری تقلید کنند. برای نمونه به نگاره ای از سنگ آهک که از مصر به دست آمده و امروز در موزه بروکلین نگه داری میشود٬ نظری می اندازد. ایرانیان از دیرباز به پاكدامنی اهمیت میدادند و زنان ایرانی پوشیده با چادر یا پوششهای دیگری كه بخشهایی از موها را میپوشاند و تنه را در بر میگرفت، در میان مردان ظاهر میشدند. در یك مهر سنگی استوانهای كه از دورهی هخامنشی برجای مانده و اكنون در موزهی لوور فرانسه نگهداری میشود، شاهزادهی ایرانی و ندیمههایش دیده میشود كه شاهزاده چادر و ندیمهها سرپوش دارند. در طرحی كه روی سنگی در ارگیلی تركیه نقش بسته است، زن ایرانی با پوشش چادر و سوار بر اسب دیده میشود. حتی سرپوشهای پارچهای دورهی هخامنشی از زیر برفهای منطقهی پازریك روسیه پیدا شده است. (یادآوری میشود، سرزمینهایی كه نام بردیم، بخشی از امپراطوری پهناور پارسها بودند=
پوشاک زنان هخامنشی را با در نظر گرفتن موقعیت اجتماعی به دو دسته تقسیم میکنیم: ۱-ملکهها ۲-خدمه ها
مجلسی...
برچسب : نویسنده : داودی majlesi بازدید : 163